ارتش آمریکا ابتدا برای اجرای قطعنامه شورای امنیت از طریق حملات هوایی وارد درگیریهای لیبی شد. بعد از چند روز حمله بیامان، پنتاگون اعلام کرد که توان هوایی معمر قذافی را از کار انداخته است. در همین زمان بود که واشنگتن از پایان ماموریت جنگندههای آمریکایی در عملیات نظامی علیه لیبی خبر داد. اکنون اما بار دیگر صحبت از اعزام نیروهای زمینی آمریکا به لیبی مطرح شدهاست. عملیات نظامی آمریکا در لیبی واکنشهای منفی داخلی زیادی در این کشور ایجاد کرده و حتی دونالد رامسفلد، وزیر دفاع پیشین آمریکا و از حامیان اصلی حمله نظامی به عراق و افغانستان، از شرکت آمریکا در عملیات نظامی در لیبی به شدت انتقاد کردهاست. مارک اشترن، روزنامهنگار و نویسنده آمریکایی که ستونهای ثابتی در برخی روزنامههای این کشور دارد و اخیرا کتابی با نام «آمریکای تنها» منتشر کرده، مقالهای درباره مداخله نظامی آمریکا در لیبی در سایت آنتیوار نوشتهاست.
اگر درست به خاطر بیاورم، ما وارد لیبی شدیم تا دیکتاتوری بیرحمانه قذافی را که مردم را میکشد، متوقف کنیم و اینک به لطف اقدامات ما، جنبش جدیدی از دمکراتهای عاشق آزادی در آن کشور فرصت کشتن مردم لیبی را یافته است. آن طور که لسآنجلس تایمز از بنغازی گزارش میدهد این دمکراتها در حال گشتزدن در شهر، سیاهپوستان لیبیایی و مهاجران جنوب صحرای آفریقا را برای بازجویی و یافتن مزدوران یا جاسوسهای مظنون دولت قذافی، متوقف و دستگیر میکنند. نیویورکتایمز نیز گزارش دادهاست که اعضای پیمان ناتو با تحکم به شورشیان هشدار دادهاند هنگامی که علیه حکومت سرهنگ معمر قذافی وارد عمل میشوند، به غیرنظامیان حمله نکنند. ناتو در هشدار خود گفتهاست: ما روی سر اطرافیان قذافی به خاطر حمله به غیر نظامیان بمب میریزیم و میتوانیم همین کار را با شما بکنیم!
ائتلاف به شورشیان گفته است که آنان ممکن است در جریان بمباران و موشکباران هواپیماهای ناتو، در حالی که نیروهای قذافی تنبیه میشوند، مورد هدف قرار گیرند.
ظاهرا ما با قبول اینکه نقش نیروی هوایی جنبش آزادی لیبی را ایفا کنیم، همچنین بهعنوان نیروی هوایی قذافی نیز عمل میکنیم. شما هر چه بخواهید میتوانید درباره باراک اوباما بگویید اما یافتن رهبری چنین چند جانبهگرا که بخواهد با تمام طرفین یک جنگ وارد تعامل و مشارکت شود، کار سختی است! گنجاندن هزینههای جنگ در لیبی در بودجه کشور کار چندان سختی نیست اما رویه اوباما این فرصت مناسب را در اختیار آمریکا قرار میدهد که در نهایت بهعنوان طرف پیروز، از لیبی خارج شود، حال هریک از طرفین که در این مهلکه بر دیگری غلبه کند مهم نیست. اگر یک هواپیمای ائتلاف با هدف بمباران نیروهای قذافی روی سر نیروهای شورشی ظاهر شود، آیا اجازه آتش دارد؟ آیا این اقدام نقض قطعنامه سازمان ملل نیست؟
این شورشیان که ما آنها را مسلح و همزمان بمباران میکنیم کیستند؟ نگران نباشید، سازمان مرکزی اطلاعات (CIA) در حال جمعآوری اطلاعاتی درباره آنهاست. آنها باید دریابند هنگامی که محمدبن جهاد، روی بالکن کاخ ریاستجمهوری لیبی با کلاشینکف خود شلیک میکند و فریاد میزند: مرگ بر شیطان بزرگ، دقیقا چه کسانی متحد ما محسوب میشوند؟ اما فرمانده کل قوای آمریکا بر این باور است که متحدان ما افرادی مطمئن و خوبند. پرزیدنت اوباما میگوید: ما به خوبی میدانیم که آنها کیستند. آنها تاکنون موضع درستی داشتهاند و بیشترشان افرادی به لحاظ حرفهای سرشناس و شامل وکلا و پزشکان هستند؛ افرادی که بهنظر معتبر و در خور اعتمادند؛ بله، افرادی معتبر و دارای صلاحیت مانند خود رئیسجمهور! وکلا و پزشکانی مانند دکتر ایمن الظواهری، مرد شماره 2 القاعده.
به باور وزارت امور خارجه ایالات متحده، خمیس، فرزند 27 ساله سرهنگ قذافی نیز اصلاحطلب است یا حداقل تا چند هفته پیش چنین بوده. اخیرا مقامات آمریکایی از وی در سفر یکماههاش به ایالات متحده استقبال کردند؛ سفری که طی آن وی دیدارهایی با مقامات سازمان ملی هوا فضا( ناسا) و آکادمی نیروی هوایی داشت و در سخنرانی دیپاک چوترا تحت عنوان روح رهبری یک جایگاه در ردیف جلو به وی اختصاص داده شد. شرمآور است در حالی که قذافی در طرابلس بمباران میشد، پسر وی اینجا روی فرش قرمز راه میرفت. خوشبختانه خمیس قذافی در میانه سفر توسط پدرش فرا خوانده و برنامه دیدار او از وستپوینت (معروفترین دانشگاه نظامی ایالات متحده) لغو شد. وی به لیبی بازگشت تا بهعنوان فرمانده یک واحد نیروهای ویژه تا جایی که میتواند آدم بکشد. شاید وی توسط یکی از خلبانانی که در دیدارش از آکادمی نیروی هوایی به وی نشان داده شدند، کشته شود. دنیای کوچکی است، این طور نیست؟
در این میان بر اساس یک یادداشت محرمانه، ماموران مخفی که در حال جمعآوری اطلاعات درباره این وکلا، پزشکان، حرفهایهای معتبر و متحدان آنها هستند، ظاهرا پیش از این مشغول مسلحکردن آنان بودهاند؛ ماموریتی پنهان که توسط4تن از مقامات دولت به رسانهها درز پیدا کرده است.
در گذشته هالوهایی مانند جورج بوش میگفتند: یا با ما هستید یا با تروریستها. اینک ما هم با خودمان هستیم و هم با تروریستها. این جنگی است با یک قطعنامه سازمان ملل، جنگندههای فرانسوی، یک ژنرال کانادایی و دعای خیر اتحادیه عرب. این جنگ همه چیز دارد جز یک هدف از پیش تعیین شده و وقتی شما چنین هدفی ندارید، تشخیص زمان پایان جنگ دشوار خواهد بود. رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا میگوید که تغییر حکومت (لیبی) هدف ما نیست. سارکوزی، رئیسجمهور فرانسه میگوید: تغییر حکومت هدف ماست. موضع پرزیدنت اوباما تاکنون این بوده است که وی خواهان ماندن قذافی بر مسند قدرت نیست، اما لزوما قصد انجام کاری را برای کنار زدن او ندارد. بر اساس گزارش NBC، قذافی تا پیش از سخنرانی اخیر اوباما، درباره آیندهاش نگران و مایوس بود، اما پس از آن به این نتیجه رسید که رئیسجمهور آمریکا در خلاص شدن از شر او چندان جدی نیست و به هیجان آمد، به همین خاطر اخیرا در سخنرانیاش اوباما را بار دیگر پسر عزیزش خطاب کرد و برای او در انتخابات ریاستجمهور آینده آمریکا آرزوی موفقیت کرد. البته او پیش از این هم اوباما را پسر آفریقا خطاب کردهبود.
قذافی مطمئنا برنامهای برای رفتن از لیبی و زندگی در تبعید ندارد. شواهدی که تاکنون از این جنگ به دست آمده این موضوع را تقویت میکند. یک قانون قدیمی جنگ میگوید که باید راه فراری برای دشمن باز گذاشت. اما دیوید کامرون، نخستوزیر بریتانیا میگوید که قذافی باید محاکمه شود. پس طبیعی است که جناب سرهنگ به هیچیک از پیشنهادهای کنار رفتن از قدرت و زندگی در کشوری دیگر اعتماد نکند و چیزی برای از دست دادن نداشته باشد و تا پایان مقاومت کند و تا جایی که میتواند بکشد.
در این حال اعتراضهای مردمی در خاورمیانه به سوریه، کویت، یمن، اردن و فراتر از منطقه سرایت کرده است. در مصر، اتحاد قابل انتظاری بین ارتش و اخوانالمسلمین ظاهرا در حال شکلگیری است. بهار اعراب از آنچه در CNN منعکس میشود، پیچیدهتر است. برای قدرتهای غربی، گیر افتادن در جنگ داخلی بیهدف یک دیکتاتور دون پایه عرب، آن هم از طریق حمایت هوایی از هواداران القاعده، ممکن است یک جهتگیری اشتباه و بسیار پرهزینه دیگر از آب درآید.